ضرب المثل های محلی سوادکوه و مازندران(1)
- اگر داروك بخونده گنه وارش انه
اگر قورباغه سبز روي درخت بخواند مي گويند باران مي آيد.
- پنج شنبه نون و خرما در كامبي تا امه مرده جه برسه
پنجشنبه نان و خرما بيرون مي دهيم تا ثوابش به مرده ما برسد.
- چايي دله دار دره مهمان قد بلند انه
روي چايي ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند مي آيد.
- خوي بد بدي صدقه درها كن تا بدي اون خو بر طرف بوشه
خواب بد ديدي صدقه بده تا بدي آن خواب بر طرف شود.
- سگ سر انشند ته دست گند موك زنده
روي سگ آب نريز دستت زگيل مي زند
- شو بي وقتي نونه جارو بزوئن فرشته ملائكه ره از شه سره بيرون كاندي
شب بي موقع نبايد جارو بزني چون فرشته و ملائكه را از خانه خود بيرون مي كني
- گرم تندير سره دپوشي ته وشته حادثه پيش انه
سر تنور گرم را بپوشاني براي تو حادثه پيش مي آيد.
- نمك ره نشند بنه به خاطر اين كه آب چشم حضرت زهرا هسته
نمك را زمين نريز به خاطر اين كه آب چشم حضرت زهرا (س ) است
دامدارهاي منطقه عقيده دارند افراد ناپاك نبايد وارد گله گوسفند و بز شوند زيرا
گوسفند از رمه حضرت موسي ( ص ) است. به همين دليل نيز زن ها حق دوشيدن
شير گوسفندان را ندارند زيرا ممكن ناپاك باشند از اين رو دوشيدن شير گوسفند و بز
وظيفه مردان و دوشيدن شير گاو بر عهده زن ها است. عقيده بر اين است كه بايد
وقت خشكسالي و يا روزي كه گوسفند به طور رايگان بين اهالي محل توزيع شود.
اين شير در منطقه « بلده» نور به « حلوي شير» معروف است. در گذشته كه دام
دارها پس از پايان فصل سرما به طرف كوه مي آمدند در روستاي « هفت تن »
لاريجان آمل عقيده بر اين بود كه گوسفند را بايد داخل امامزاده « هفت تن» بدوشند و
شير توليدي را به متولي امامزاده بدهند.